بیا
کنار پنجره ی باران خورده
در صبح
نفس بکشیم
و با هر نفس
در نم باران
دوست دارم را
تکرار کنیم .
((محمد شیرین زاده))
به چه می انديشی ؟
نگرانی بيجاست ...
عشق اينجا
و خدا هم اينجاست ،
لحظه ها را درياب
زندگی در فردا نه
همين امروز است!!
((سهراب سپهری))
در قحط شانه های تو باید به هیچکس
تکیه نکرد و روی دو پا ایستاد و مُرد!!!
((سید ایمان زعفرانچی))
گفتم از قصه عشقت گرهى
باز کنم
به پريشانى گيسوى تو
سوگند نشد
خاطرات تو و دنياي
مرا سوزاندند
تا فراموش شود ياد تو
هرچند نشد
((فاضل نظری))
عشق اما نهایتی مجهول
بیحضورش اگرچه شب عالی ست
در تن فکرهای هر شبه ام
باز هم جای خالی اش خالی ست...
((علیرضا آذر))
من خودم مرگ خودم را
به خودم فهماندم
مُردهام باز کمی
درد در ابعادم هست
((علیرضا آذر))
یک دم مرا به گوشه ی راحت
رها مکن
با من
تلاش کن
که بدانم نمرده ام...
((فریدون مشیری))
اسیرت کرده بودم فکر می کردم که عشق است این!
قفس را باز کردم دانه بگذارم که در رفتی
((علیرضا بدیع))
دوست دارم
فیلم آفرینش را
برگردانم عقب
چهره ی خدا دیدنیست
هنگام آفریدن تو !
((جلال حاجی زاده))
از تو آنی دل دیوانهٴ من غافل نیست
اینکه درسینهٴ من هست،
تو هستی دل نیست...
((عماد خراسانی))
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
موضوعات مرتبط: ادبی , , , |
|